آموزش ایرانی ( www.irAmooz.ir ) ویژه همکاران محترم فرهنگی , دانش آموزان و اولیای گرامی ( ابتدایی , متوسطه اول و دوم و فنی) درباره سایت ![]() سلام : سایت آموزش ایرانی ( ایرآموز ) سعی نموده به کمک شما همکاران گرامی و اولیای محترم محیطی امن را ایجاد نموده که بتوانیم به آخرین منابع علمی و شیوه های تدریس و اخبار ازآموزش و پرورش دسترسی داشته باشیم . از کلیه همکاران و دوستداران آموزش که تمایل به همکاری در قسمت ها و زمینه های مختلف این سایت را دارند, دعوت جهت همکاری به عمل آید. مدیر سایت : مدیر سایت (حیدری جابری ) مطالب جدید
آرشیو سایت
نویسندگان دبیران محترم زیستشناسی دانشآموزان عزیز همة شما در كتابهای درسی زیستشناسی با واژههای فارسی كاسبرگ، گلبرگ، جامگل، پرچم، آوند ، هاگ و هاگدانو نظایر آنها آشنا هستید و آنها را بهراحتی به كار میبرید. روزی كه این واژهها به جای واژه های خارجی ، یعنی به جایسپال، پتال، كالیكس، اِستامِن، وِسِل، اسپور و اسپورانژیوم، پیشنهاد شدند استفاده از آنها برای كسانی كه به آن لغات خارجی عادت كرده بودند دشوار بود اما امروز همه بدون كمترین دشواری از آنها استفاده میكنند. هشتاد سال قبل این واژهها به همت استادانی مانند شادروان حسین گلگلاب ساخته و پیشنهاد شد . امروز نیز استادانی دانشمند و باتجربه ماننددكتر حسن ابراهیمزاده، مرحوم دكتر حسن دیانتنژاد، دكتر محمود كرمی، دكتر پروین رستمی، دكتر شایسته سپهر، دكتر علی فرازمند، دكتر سارا غروی، دكتر وحید نیكنام، دكتر ولیالله مظفریان، دكتر مرتضی عطری و بسیاری استادان دیگر در كارگروههایمختلف واژهگزینی زیستشناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با بحث و مشورت در صدها جلسه، در كنار اساتید زبان و ادبیات فارسی و نیز متخصصان زبان شناسی برای واژه های جدیدی كه در علم زیستشناسی پدید آمده معادلهای فارسی پیشنهاد كردهاند.تعدادی از این واژه ها از امسال در كتاب درسی پایة دهم به كار رفته است. شاید استفاده از این واژهها به جای واژههای خارجی كه ما به آنها عادت داشتهایم، در آغاز كار قدری دشوار باشد، اما این دشواری زودگذر است و ایرانیانی كه میخواهند زبان فارسی زبان علم شود آن را تحمل خواهند كرد. بیان مفاهیم علمی با استفاده از واژههای فارسی به فهم بهتر آن مفاهیم كمك خواهد كرد. البته نباید انتظار داشت كه افراد غیرمتخصص نیز بتوانند معنی آن واژهها را دریابند، همانطور كه در زبان انگلیسی هم مردم عادی معنی اصطلاحات علمی تخصصی را كه بسیاری از آنها در زبانهای یونانی و لاتین ریشه دارند نمیدانند. برای آنكه با طرز ساخته شدن بعضی از واژههای فارسی جدیدی كه در این كتاب به جای لغات خارجی آمده اند آشنا شوید، توجه شما را به توضیح مختصری دربارة آنها جلب میكنیم. 1) همایستایی = هومئوستازی: این واژه از هومئو به معنی هم یا همان و ستازی به معنی وضعیتثابت و ایستا ساخته شده و به معنی تمایل به حفظ تعادل و ثبات و پایداری وضعیت طبیعی بدن است. 2) راكیزه = میتوكندری: این واژه از دو جزء راك به معنی رشته و نخ (در برابر «میتو» یونانی) و ایزه، پسوندتصغیر و شباهت ساخته شده است. 3) بَنداره = اسفنكتر: بندار صفت فاعلی از بند آوردن است كه با پسوند ه اسمساز تركیب شده است، در معنی بندآورنده. 4) لیزابه = موكوز ، تنابه = لنف: در این دو واژه جزء تركیبی آبه به مایع بودن دلالت میكند و لیزابه به معنی مایعلزج و تنابه به معنی مایع منتشر در سراسر بدن (تَن) است. 5) بسپار = پلیمر، تكپار = مونومر: مِر به معنی پاره و قطعه،پلی به معنی تعدادزیاد و مونو به معنی تكاست. در برابر پلی، بس به معنی بسیار انتخاب شده و با پار صورت كوتاهشدةپاره، بسپار و تكپار ساخته شده است. این شیوه در مورد تمامی تركیباتی كه با خوشهواژة بسپار مرتبط هستند به كار گرفته شده و تعداد زیادی واژه با همین الگو ساخته شده است كه در مهندسیِ بسپار كاربرد فراوان دارند. خوشبختانه لفظ بسپار در این حوزة علمی جا افتاده و نشریاتی نیز با همین عنوان منتشر شده و در صنعت نیز به كار رفته است. 6) آبكافت = هیدرولیز، برقكاف = الكترولیت، كافندهتن = لیزوزوم: در این سه اصطلاح لیز و لیت به عنوان جزئی از واژه آمده كه در برابر آنها كافت یا كاف به كار رفته و با كلمات آب،برق وتن تركیب شده است. كاف یا كافت از كافتن به معنی شكافتن است و با تسامح به معنی تجزیه به كار رفته است. 7) پادزیست = آنتیبیوتك، زیستیار = پروبیوتیك: در هر دو اصطلاح خارجی،بیو به معنی زیست است، در یكی با پاد به معنی ضد (در برابر آنتی) و در دیگری با یار به معنی همراه وكمككننده (در برابر پرو) ساخته شده است. 8) كُریچه = واكوئول: كُریچه تركیبی از كُره و ایچه به معنی كرةكوچك است. ایچه گونة دیگر چه و ایزه است. 9) بَرچاكنای = اپیگلوت: چاكنای از گذشته به معنی شكاف میان تارهای صوتی حنجره در زبان فارسی به كار رفته است. اپیگلوت دریچهای است كه ورودی حنجره را میپوشاند. به همین دلیل، در برابر جزء اپی از بَر به معنی بالا و رو استفاده شده و بَرچاكنای ساخته شده است. 10) لَپ = لوب: لوب یعنی بخش یا قطعه و لَپ یا لَپه نیز به همین معنی در زبان فارسی به كار میرود. 11) نایدیس = تراشه (تراكئید)، سپردیس = تیروئید: دیس پسوند شباهت است و بر همشكلی دو چیز دلالت میكند. در این دو لفظ، یكی به شكل نای و دیگری به شكل سپر در نظر گرفته شده است. 12) اكلیلی = كرونر: اكلیل به معنی تاج است و اكلیلی یعنی تاجیشكل كه ترجمة تحتاللفظی كرونر است. 13) الكتروقلبنگاری = الكتروكاردیوگرافی (و واژههای وابسته به آن): در اصطلاحات علمی، در برابر برخی وندهای زبانهای لاتین به دلیل كاربرد وسیع و معانی مختلفی كه پیدا كردهاند، معادلی در نظر گرفته نشده و همان وند در واژههای علمی فارسی قرض گرفته شده است. در اینجا پیشوند الكترو با قلبنگاری، قلبنگاره، قلبنگار تركیب شده است. 14) عصب همحس، همحس = عصب سمپاتیك؛ عصب پادهمحس، پادهمحس = عصبپاراسمپاتیك: این معادل ترجمة لفظ به لفظ از اصطلاح بیگانه است. سمپاتیك از دو جزء sym- و paticساخته شده كه جزء اول به معنی هم و جزء دوم به معنی احساس است. عصب پاراسمپاتیك نیز چونمعمولا" برعكس عصب همحس عمل میكند عصب پادهمحس نامگذاری شده است. 15) خونبهر = هماتوكریت: در این تركیب بهر به معنی بهره و نسبت است و به نسبت حجم گویچههای قرمز به كل حجم خون دلالت دارد. 16) گُردیزه = نفرون: این واژه تركیبی از گُرده (كلیه) و پسوند تصغیر ایزه، و به معنی كوچكترین واحد ساختاری كلیه است. 17) دگرگشت، سوختوساز = متابولیسم: دگرگشت به معنی دگرگونشدنو تغییر است و براساس تعریف علمی به مجموعة تغییرات تركیبی (فراگشت = آنابولیسم) و تخریبی (فروگشت = كاتابولیسم) موجودات زنده اطلاق میشود. 18) زیرنَهَنج = هیپوتالاموس: در گیاهشناسی نهنج در برابر تالاموس (مترادف با receptacle) متداول شده است. از تركیب این واژه (با توسعه معنایی و انتقال آن به حوزة جانوری) با هیپو به معنی زیر، زیرنهنج ساخته شده است. 19) پاداُكسنده = آنتیاكسیدان: در برابر اكسیداسیون از مصدر برساختة اُكسیدن، اُكسایش ساخته شده و در برابر مشتقات آن اُكسنده ، اُكسیده و مانند آنها در نظر گرفته شده است. در برابرآنتی نیز پاد به معنی ضد به كار رفته و پاداُكسنده ساخته شده است. 20) دیسه = پلاست: دیسه از مصدر دیسیدن به معنی شكلدادن و ساختن به قیاس با ریشه یونانی واژة پلاست ساخته شده است و بر سازه یا اندامك دلالت میكند. با این واژه تركیباتی مانند رنگدیسه، سبزدیسه. نشادیسه (نشا = نشاسته) ساخته شده است. 21) نرمآكَنه = پارانشیم ؛ چسبآكَنه = كلانشیم؛ سختآكَنه = اسكرانشیم؛ در تركیب هر سه اصطلاح chyma به معنی آكنده و پُرشده آمده كه در اینجا به معنی بافتی با ویژگی خاص به كار رفته است (بافت نرم، بافت چسبمانند، بافت سخت). 22) سَرلاد = مریستم (و واژههای مرتبط): لاد به معنی دیوار و چینه است. در اینجا از استعارة دیوار، كه هم در عرض و هم در طول قابل گسترش است، برای گیاه استفاده شده كه رشد طولی و عرضی دارد. 23) فامتن = كروموزوم؛ كافندهتن = لیزوزوم: در مقابل پسوند زوم كه در لاتین به معنی تن و بدن است و مجازاً به معنی جسم به كار رفته است، از معادل فارسی تن برای نامیدن اندامكهای موجود در میانیاخته (سیتوپلاسم) استفاده شده است. منبع: گروه درسی زیست شناسی سایت آموزش ایرانی ( www.irAmooz.ir ) نوع مطلب : * آخرین خبرها، 2 - اخبارآموزشی درسی، * کلیه مطالب و بانک سوالات متوسطه دوم ( دبیرستان)، پایه دهم (اول متوسطه)، * پایه دهم تجربی، 4 - درس زیست شناسی، کلید واژه ها : واژه های زیست دهم، لینک های مرتبط : موضوعات
دانلود ویژه سایت کانال تلگرامی ما |
||